دختر نوجوان: با انواع پیشنهاهای بیشرمانه مواجه بودم
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۹۸۴۳۹
دختر ۱۷ ساله که بغض غریبی گلویش را میفشرد درباره داستان زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری مشهد توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، او گفت: «در خانوادهای ضعیف و مستمند در یکی از مناطق حاشیهای شهر مشهد متولد شدم پدرم کارگر بنایی بود و هر روز صبح سر گذر میرفت و شب هنگام گاهی با دست پر و گاهی با دست خالی به منزل باز میگشت، اما مادرم هیچ گاه اجازه نمیداد که ما احساس کمبود کنیم ۱۵ سال داشتم و در کلاس نهم متوسطه تحصیل میکردم که مادرم بیمار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کم کم سر و کله طلبکاران پیدا شد و پدرم ماند و شرمساری و سر درگمی... با درآمد کمی که از کارگری به دست میآورد آن هم اگر کسی او را برای کار از سر گذر میبرد اجاره خانه را میداد یا خرج خورد و خوراک و تحصیل من و برادرم را میپرداخت. در و همسایه وقتی وضعیت اسفبار زندگی مان را میدیدند با ترحم دستی به سر من و برادرم میکشیدند و میگفتند: «بچههای بیچاره اگر مادر بالای سرتان بود این قدر بدبختی نداشتید...» حرف هایشان هر چند تلخ، اما حقیقت بود...،
اما این حرفها برای ما تسلی نبود همچون خنجری زهرآگین غرورمان را نشانه گرفته بود و بی محابا قلبمان را تکه تکه میکرد.
پدرم شکم مان را به زور سیر میکرد چه برسد به این که بتواند برایمان لباسی تهیه کند بنابراین در و همسایه و آشنایان لباسهای کهنه شان را به من و برادرم صدقه میدادند و وقتی من و برادرم با آن لباسهای کهنه به مدرسه میرفتیم مورد تمسخر قرار میگرفتیم...
چارهای نداشتم تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم و سر کار بروم دوست داشتم برای برادرم لباسهای نو و لوازم تحریر بخرم تا او بتواند راحتتر درسش را بخواند. در یکی از مغازههای اطراف حرم مطهر به عنوان فروشنده مشغول به کار شدم در این مدت با انواع و اقسام پیشنهاد رابطه نامشروع و مصرف مواد مخدر مواجه بودم حتی فردی به من پیشنهاد ملحق شدن به باند فساد و خودفروشی را داد و قول داد که اگر این کار را انجام دهم مشکلاتم حل میشود خیلی وقتها وسوسه میشوم، اما هر وقت میخواهم کار اشتباهی انجام دهم چهره مادرم مقابل چشمانم میآید و پشیمان میشوم...
ساعت کاری ام تا ۱۲ شب است و در تاریکی نیمه شب وقتی تعطیل میشوم با ترس و لرز به سوی منزلمان که در یکی از مناطق حاشیهای شهر است حرکت میکنم حتی چند بار هنگام مراجعه به منزل افرادی برایم مزاحمت ایجاد کردند و ...
منبع: تابناک
کلیدواژه: انتخابات مجلس یازدهم رمز پویا گابریل کالدرون باشگاه استقلال خودروی ملی ترکیه احمد خرم مهدی تاج اف ای تی اف رزمایش دریایی ایران چین روسیه دختر نوجوان ترک تحصیل فروشندگی پیشنهاد بی شرمانه انتخابات مجلس یازدهم رمز پویا گابریل کالدرون باشگاه استقلال خودروی ملی ترکیه احمد خرم مهدی تاج اف ای تی اف رزمایش دریایی ایران چین روسیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۹۸۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ثبت تصویری از خودروی عجیب یک روحانی در شهر قم
احمد ظهرابی عکاس قمی که این عکس را ثبت کرده میگوید: بعد از اینکه عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با عنوان وعده صادق انجام شد؛ منتظر برگزاری راهپیمایی یا اعلام حمایت مردم قم بودم که مثل همیشه در اینگونه مواقع انجام میشد. مراسم راهپیمایی خودرویی اولین گردهمایی مردمی قم بعد از تجمع روحانیون در مدرسه فیضیه بود. در مسیر حرکت خودروها در بلوار پیامبر اعظم (ص) قم به دنبال سوژههایی بودم که خوشحالی مردمی را به بهترین وجه نشان دهد. در حین عکاسی از خودروهای عبوری یک خودروی مخصوص معلولان توجه من را به خود جلب کرد که پرچم کوچکی از ایران را نصب کرده بود و روحانی میانسالی در حال رانندگی بود. خودروی فرسوده این روحانی که مسلما سرعتی هم نداشت برایم جالب بود؛ صبر کردم که نزدیک شود و عکس مورد نظرم را ثبت کردم.